استمرار

به این نتیجه رسیدم وقتی فکرها و تصمیم هامو میگم تو چرخه شون گیر میکنم و بعد از ی مدتی صرف ماسک و نقابی که رو صورتم زدم ادامه شون میدم بعدشم دلسردم میکنه این نقاب و  احتمال ولشون کردن زیاد میشه.  چالش کتاب خوانی گودریدز رو پاک کردم چون داشتم میرفتم سمت و سوی اینکه تو ظاهر قضیه گیر کنم. بعضی از روزا حس اینکه وای عقبم و یا اینکه اگه امروز ازم بپرسن و بگم نشد چهار و نیم پاشم و ی حس بد برام بیاره از خواب پا میشدم تا کتاب بخونم. با اینکه میدونم سکوت در مورد تصمیم گیری ها و قرنطینه کردن افکار و تصمیمات م ی جورایی پاک کردن مسئله هست اما چون مهم اینکه درگیر اون ماسک نشم  برای همین کمکم میکنه تمرین کنم خودم باشم. شاید بعدا تونستم هم به بقیه بگم هم درگیر حواشیش نشم.

تو تمرین های کلاس یوگا داریم رو قوانین یاما کار میکنیم. یکی از قوانین یاما ساتیا یا حقیقت گویی هست. هنوز مشکل دارم، شخصیت فردیم چاله های زیادی تو این مسیر داره . حتی صحبت از ضعف های فردی رو بعضی مواقع با کلاسی و روشن فکری میدونم و ته دلم میگم ظاهرش جالبه . یعنی بعضی اوقات انقدر کال و سطحی و خام میشم. اما از اون ور هم خوشم که ضعفم رو میبینم و میدونم باید روش کار کنم.

خلاصه این روزا تو سکوت عجیبی میگذره. این حرف ها دغدغه اصلیم نیست ولی کار کردن روش شاید کمکم کنه که هدف اصلی و برنامه آتی زندگیم درست تر جلو بره. استمرار ... استمرار ... استمرار